در رمان “به شهادت یک هرزه” شخصیت داستان به یاد میآورد تا فراموشی را مغلوب کند چرا که به قول میلان کوندرا “مبارزهی انسان علیه قدرت، مبارزهی حافظه علیه فراموشی است”. فراموشی که در اینجا شاید همان مرگ باشد. او به یاد میآورد تا امکان ادامهی زندگی علیه قدرت را پیدا کند. به شهادت یک هرزه رمانی است با بنمایههای اجتماعی، سیاسی و روانشناسی که نویسنده در آن با زبان پرقدرت به جزئیات میپردازد و با تکنیکهای گوناگون، قوانین ادبی را در داستان جذب و کاملا درونی میکند.
این رمان در عین حال رمانی است علیه سانسور، نه تنها اجتماعی، بلکه شخصی؛ آنچه ذات انسانی را لابلای ترسها و تابوها و فرهنگها پنهان میکند و اجازهی بروز به آنها را نمیدهد. به شهادت یک هرزه با معماری پیچیدهاش ما را به لابیرنتهای درونی رمان و حافظهی خفته در وقایع دعوت میکند. با خوانش این رمان میتوان به راحتی به زحمتی که نویسنده در این اثر کشیده پی ببریم.
نگاهم را به این رمان با نامش شروع میکنم: “به شهادت یک هرزه”. توجهبرانگیز است که یک هرزه خودش از زبان خودش بخواهد به چیزهایی شهادت بدهد. از همینجا حدس میزنیم ما نه با قهرمان که با ضد قهرمان طرفیم؛ یعنی شخصیتی که با یک قهرمان معمولی فرق دارد؛ قهرمان هرگز با صفت هرزگی و ضعفی به این بزرگی روایتش را شروع نمیکند. پس خواننده منتظر است با شخصیتی روبرو شود که دارای تضادهایی اخلاقی یا اجتماعی، روانشناسانه، خانوادگی یا از هر نوع دیگری باشد.
از طرف دیگر ما به مجرد اینکه به اسم نگاه میکنیم، با توجه به اینکه اکثرا ومتاسفانه در فرهنگ ارزشی ما “هرزه” صفتی است که به برخی از زنان اطلاق میشود، گمان میکنیم راوی یک زن است اما با خواندن درمییابیم که راوی مرد است و یا دربارهی مرد است. این اولین آشنازدایی در این رمان است. آشنازدایی یا غریبگردانی یکی از مفاهیمی است که در ادبیات و بطور کلی در هنر مدرن بکار میبریم؛ یعنی ما از زبان و مفاهیم عادی روزمره فاصله بگیریم تا در زبان و فرم و معنا شکل جدیدی ایجاد کنیم.
آشنازدایی کلید آفرینش هنری است چرا که فرمولهای عمیقا اتوماتیزه شدهی زندگی را بهم میریزد و از خواننده میخواهد زمان بیشتری را به درک مفاهیم اختصاص دهد و کارکرد مغزش را افزایش دهد تا به درک متفاوتی از زیبایی و لذت برسد. اینجا استفاده از کلمهی هرزه این کاربرد را پیدا کرده؛ از جایگاه همیشگیاش تکان خورده، از تاریخش و معنای روزمرهاش فاصله گرفته تا با شوکی که به ذهن ما وارد میکند مفهوم جدیدی ایجاد کند. امین انصاری در ادامه از این تکنیک بسیار استفاده کرده است.