هر کس به چیزی دلخوش است دیگر. یکی به دیدن عکس ماشینهای لوکس، یکی دار و درخت، یکی غذا، یکی قوس کمر، یکی نور، یکی خون. نمیشود از آدمها خواست میلشان به چیز دیگری بکشد که. آدم مگر چند بار زنده است؟
کاش داور…
حالا که خوب است. شب خاکسپاری مایکل را نمیدانم یادتان میآید یا نه؟ مایکلِ جکسون. آن وقت هم نمیشد از کسی خواست به جای عکس زخمیهای کوچه خیابانهای ۸۸ از خاطراتش با مایکل ننوسید. مایکلِ جکسون بود دیگر. میگفتند ستاره است آنور آبها. عقبکی جلو میرود لامصب! معجزه است! حریمها آن وقت هم خصوصی بود. آدم چیزهایی را فراموش میکند وسط دعوا. از طبیعت که بالاتر نداریم. وسط بمباران سوریه هم باشد، خمپارهها هم که ایرانی باشند، چند بچه هم که مرده باشند زمستان بهار میشود. نمیشود که معطل نشست. بهار که معطل نمیماند. آدم هم که توی قبر خودش میخوابد و خلاص.
سوت اول را اگر بزند…
زندانی هم همینطور… زندانی حق دارد توی سلول خودش بمیرد مثلا، توی لباسش شکنجه شود. گرسنه حق دارد روی سفرهی بینانش جلوی چشم بچهی خودش جان بکند، بچهی خیابان حق دارد توی سطل زبالهاش دنبال غذا باشد. حریمها خصوصیست. اصلا باید وسط نکبت کازرونیها را توی حریم خصوصیشان رها کرد و قربان صدقهی هری رفت! آخ چه تور بلندی دارد این عروس! تهاش میرسد به حیاط پشتهی خیلیها! آخ چه لبخندی، شکرش میپاشد روی صورت خیلیها… قربان این ملکهی عاقبت به خیر! قربان این شاهزادهها!
وسط سبزترین زمین روسیه…
یکباره خُلقت تنگ میشود، از خودت میپرسی اینهمه دلقک و تلخک کجا بود آن قدیمها، اینهمه عالم سیاسیِ نه صبح تا پنج عصری، کنشگر فصلی، چپِ راست، روشنفکرِ متمایل، اینهمه شهروند نایس و خاص کجا بود آن قدیمها؟… یادت میآید! حریمها خصوصیست بیچاره! آدم میتواند هر گهی باشد… از خودت هم گاهی نمیشود بپرسی! کجای کاری؟ نمیشود توی خودت دهن باز کنی بگویی «خفه!» جامعهی مدنی ساختهایم! حریمهای خصوصی ساختهایم… دست بالا میتوانی گوشت را کیپ بگیری و خلاص.
یادت میآید این جام جهانی زهرماری و آن رگهای قلمبهی وطنی توی راهند! آن آروغهای ملی بعد از سورهای خیابانی! آن دودورودودود ایرانها! آن بیعمقترین دلخوشی به پوچترین #ما ها… آن پرچمهای دوباره و حنجرههای پاره؟ آن عقدههای جمعی گوربهگوری که از این چارگوش سبز به زمین بعدی بکشیم… کجاست دستبندهای سبز روی مچهای خیس؟
کاش با سوت اولین داور باران بیاید… سیل شود و همهی پوتینها را با خودش به خزر بریزد. کاش باران بیاید و کاش کفنپوشان این سالها زنده شوند، در حریمهای عمومی با هم برقصیم، توی خیابانها فریاد بکشیم و از خوشی گریه کنیم.
#کازرون #کردستان #بلوچستان #اهواز #حریمخصوصی