پیش‌نوشت: این دومین مطلب ترجمه‌شده‌ در پروژه‌ی خانگی جدید من است؛ پروژه‌ای با عنوان احتمالی «ایران معاصر و بازشناخت رفتار حکومت و مردم در چهارچوب فاشیسم» که قصدش بیش از رسیدن به نتیجه ایجاد گفتگویی – هرچند مختصر – درباره‌ی وضع موجود است. ذکر این مسئله خالی از فایده نیست که در طول تاریخ «فاشیسم» با اشکال و درجات متنوعی به سراغ کشورها و جوامع مختلف آمده. بر این گمان و امیدم که شناخت پایه‌های فکری این مکتب راه را برای مواجهه‌ی موثرتر با اشکال معاصرش هموار کند. مطلب اول ترجمه‌ای بود در رابطه با مطالعات دکتر لارنس بریت در مورد ویژگی‌های مشترک حکومت‌های فاشیستی. مطلب پیش رو اما قسمت اول از سه‌گانه‌ایست با عنوان «فاشیسم چگونه عمل می کند ؟» در این مقاله به شکل خلاصه و ساده‌ای ابعاد زندگی تحت حکومت فاشیسم مطرح شده‌ است.

فاشیسم چگونه عمل می کند؟

در سال ۱۹۲۲ بنیتو موسولینی قدرت را در ایتالیا به دست گرفت و فاشیسم را به جهان معرفی کرد؛ فلسفه‌ای که در نهایت جنگ را برای جهانیان به ارمغان آورد. هرچند که موسولینی این ایده را خلق نکرد، با اینحال اصطلاح «فاشیسم» را ابداع کرد. او در سال ۱۹۳۲ در شرح این اصطلاح در «دائره‌المعارف ایتالیایی» ذکر کرد که فاشیسم «به امکان‌ناپذیری و بلااستفادگی صلح باور دارد.» (منبع: فوردهم)

در چهارچوب فاشیسم تنها چیزی که اهمیت دارد حکومت و پیروزی‌های مداوم در جنگ است. پیروزی در جنگ لازمه‌ی حفظ عظمت حکومت است. عظمت مردم در مرتبه‌ی بعد تعریف می‌شود – درواقع به عنوان دنباله‌ای بر عظمت حکومت.  موسولینی می‌نویسد: «تنها جنگ انرژی بشری را به بالاترین حدش سوق می‌دهد و آن دسته از انسان‌هایی که شهامت رو‌به‌رو شدن با آن را دارند را به درجه‌ی اصالت می‌رساند.» (منبع: فوردهم)

فاشیسم چگونه عمل میکند

فاشیسم کلمه‌ای است که این روزها زیاد به گوش می‌خورد. برخی آن را به هر شخص یا دولتی تمامیت‌خواه نسبت می‌دهند؛ خصوصا به آنها که خواست خود را به وسیله‌ی خشونت پیگیری می‌کنند. کمونیسم در دوره‌ی جوزف استالین هم تمامیت‌خواه بود و هم به غایت خشن، با این حال فاشیسم درست در نقطه‌ی مخالف کمونیسم تعریف می‌شود. این چهارچوب فکری فلسفه‌ای افراط‌گرایانه را در خود دارد؛ فلسفه‌ای که در تقابل مطلق با ارزش‌های مدرن انسانی قرار می‌گیرد. اما در حقیقت فاشیسم در دوره‌ی ما از بین نرفته بلکه در قالب‌هایی متفاوت و کوچکتر در هر جای جهان خود را به نمایش می‌گذارد.

دانلود رمان ایرانی بدون سانسوردر این مقاله، نگاه دقیقی به فاشیسم می‌اندازیم، سعی می‌کنیم بفهمیم این اصطلاح چه معناهای مشخصی را در خودش جا داده و همچنین چطور توانسته حکومت‌ها را در جایی با هم متحد کرده و در جای دیگر باعث تقسیم جهان شود. سعی می‌کنیم بفهمیم چه هزینه‌ای به میلیون‌ها انسانی که از این فلسفه – که ارزش‌های شخصی‌شان را مطلقا نفی کرد – حمایت کردند، تحمیل شد.

یک حکومت فاشیستی هشیار است. این حکومت خواست و شخصیت مشخصی دارد.

موسولینی، «فاشیسم،» دائره‌المعارف ایتالیایی

fascism-movement-1

فاشیسم خیلی سخت تعریف می‌شود، چرا که فلسفه‌ی واحدی ندارد. فاشیسم موسولینی با فاشیسم هیلتر به هیچ وجه یکی نیست. با فاشیسم نئونازی و عقاید بعد از جنگ جهانی دوم نیز متفاوت است. با این حال، چند قاعده‌ی بنیادی می‌توانند جنبش‌های فاشیستی را تعریف کنند:

بقای اصلح: بعضی از نظریه‌پردازان فاشیسم تحت تاثیر نوشته‌های چارلز داروین و نظریه‌ی انتخاب طبیعی‌اش بوده‌اند. در بستر فاشیسم، حکومت تنها به اندازه‌ی قدرتش در جنگ‌افروزی و بردن نبردها «مقتدر» به حساب می‌آید. بنابراین، حکومت به واسطه‌ی قدرت و چیرگی‌اش برای بقاء «برگزیده شده است». در چنین چهارچوبی «صلح» به مثابه ضعف و تجاوز به مثابه قوت است. اقتدار پسندیده‌ترین صفت‌ها و دلیل بقای حکومت به حساب می‌آید.

نظم اجتماعی سخت‌گیرانه: فاشیسم یک نظم طبقاتی سختگیرانه را در جامعه پیاده‌ می‌کند. به این شکل در تقابل مطلق با کمونیسم که در پی از بین بردن تمایزات طبقاتی‌ست قرار می‌گیرد. فاشیسم اعتقاد دارد که جدایی مطلق طبقات اجتماعی از بروز اغتشاش، که قدرت حکومت را می‌تواند تضعیف کند، جلوگیری می‌کند. اقتدار دولت در مراقبت از این نظام طبقاتی‌ست که در آن هر فرد نقش مشخص و غیرقابل تغییرش را در بالابردن اقتدار حکومت بازی می‌کند. چنین رویکردی در تضاد کاملی با انسانگرایی و دموکراسی است.

رهبری اقتدارگرا: یک دولت فاشیستی نیاز به رهبری یگانه و کاریزماتیک با اختیارات مطلق دارد. این همان مفهوم «پیشوا» در اصول رهبری آلمان بود. مفهومی که داشتن رهبری قهرمان و قادر – از هر جهت – را برای حفظ اتحاد در یک حکومت فاشیستی لازم می‌داند. چنین رهبری معمولا به نمادی از حکومت تبدیل می‌شود.

حکومت‌های فاشیستی به صورت نوعی «خشن» هستند. در فلسفه‌ی فاشیسم حکومت نمی‌تواند بدون مقررات سخت و هماهنگی کامل بدن و ذهن به قدرت رسیده و آن را حفظ کند. بدین شکل، خشونت فیزیکی برای سرکوب افرادی که بیرون از دایره‌ی تسلیم قرار می‌گیرند واجب است. برای یک حکومت فاشیستی «قدرتی هر دَم فزاینده‌» خود زندگی است.

ممکن است کسی بپرسد زندگی تحت حکومت فاشیسم چه کیفیاتی دارد. چطور زندگی افراد شکوه حکومت را تضمین می‌کند؟ در قسمت بعد به این مسئله خواهیم پرداخت.

بیشتر بخوانید:

معنی فاشیست چیست؟

چهارده ویژگی نظام‌های فاشیستی

یک جامعه‌ی فاشیست | فاشیسم چگونه عمل می‌کند؟ – قسمت دوم

فاشیسم چگونه عمل می کند؟ – قسمت سوم

ده نقل قول درباره‌ی فاشیسم