عاشقانه‌ای در تاریکی

ماجرای تنها عاشقان زنده ماندند فیلم تحسین‌شده‌ی جیم جارموش از این قرار است: آدام یا همان آدم خودمان یک موسیقی‌دان تنهاست. او خودش را در آپارتمانی در دیترویت حبس کرده؛ در یک استودیوی خانگی که توسط اشیاء اشغال شده‌است. آدام یک موسیقی‌دان معمولی نیست. خون‌آشامی‌ست چند صدساله که تاثیر گذاشته برکار خیلی از موسیقی‌دان‌ها مشهور. خون‌آشامی‌ست شریف که آدم نمی‌کشد برای زنده‌ماندن. یک گوشی عتیقه می‌اندازد دور گردنش و در هیئت یک پزشک شبانه می‌رود در آزمایشگاه یک بیمارستان و خون می‌خرد. نه هر خونی البته! خون درجه یک! آدام یک خون‌آشام فرهیخته است که روی دیوارش می‌شود عکس‌هایی از کافکا و ده‌ها چهره‌ی فرهنگی و هنری دیگر را پیدا کرد. آدم‌هایی که او زمانی با‌ آنها زیسته احتمالا. آدام به پوچی رسیده. از دست آدمیزاد  به سطوح آمده می‌خواهد خودش را بکشد و از شر زندگی خلاص شود.

تنها عاشقان زنده ماندند

 

ایو یا همان حوای خودمان نمی‌گذارد اما. معشوقه‌ای که چند باری با آدام ازدواج کرده و حالا در تنجه -جایی در مراکش- روزگار می‌گذارد. معشوقه‌ای شریف که او هم برای خون آدم نمی‌کشد از قضا. در روزگار خون‌های آلوده، او هم ساقی خودش را دارد و … باقی‌اش را نمی‌گویم. باید این شاهکار جارموش و بازی‌های فوق‌العاده‌ی تیلدا سیینتون و تلم هیدلستون را دید. تنها عاشقان زنده ماندند داستان شرافت خون‌آشامان در عصر تباهی آدمیزاد است. من که یک بار برای یک کار تحقیقی دُمی مبسوط به خمره‌ی خون‌آشام‌ها زده بودم، برایم خیلی تازگی داشت. این هم تیزر فیلم:

عوامل فیلم